شهریور قشنگم :)😍❤️
سلام عزیزانمم😍🤍خب خب جونم براتون بگه که شاید تیر و مرداد مزخرفی رو سپری کرده باشم که همشم به خاطر انتخاب رشته و ازمون نمونه دولتی و ... بود ( یعنی خاااک به خاطر اینا چه گریه هااا که نکردم🤣) ولی اخرش مسیر سرنوشتم به طرفی رفت که اصلا فکرشم نمیکردم😂😁در کل تابستونی رو گذروندم که پر تجربه بود برام اما اما اما به شدت اُفت داشتم تو هرچیزی که فکرشو کنید ( چه با افتخارم میگم حالا😐🤣)
بریم سراغ موضوع اصلی وبلاگ :
روز دوشنبه تصمیم گرفتیم که یه سر به طبیعت و روستای استانمون بزنیم🥰اون قدری که از سرسبزی طبیعت و صدای شُرشُر رودخونه لذت بردم که نگمممم براتون♡
یه عکس کاملا واضح از من رو میبینید 😅😂من کافیه یه جوی آب ببینم با هر تیپ و وضعی میپرم تو اب😂بماند که خانواده گرام چقدر از کارای من حرص میخورن که دختر! خااانوم باش 🤠لازمه بگم من هنوز خردسالمممم بابا ! وووشششش
خب در ادامه :
وقتی به روستا رسیدیم ، با دخترعموجان بساط غیبت کنون راه انداختیم و نصفه شب رفتيم تو حیاط و ستاره هارو تماشا کردیم :) مثل این بود که ستاره و ماه اومدن به استقبال من 🤪😁اخه خیلی شب پرستاره ای بووودددد ماه هم که وسط اسمون دلبری میکرد! قطعِ به یقین به خاطر حضور من بوده🥰😂😎
به خاطر کلاس های تابستونی بچه های خانواده مجبور شدیم زود برگرديم:( ولی خب همین چند روز کلی خاطره انگیز بود :)
راستی یه روز رفته بودم بازار وکیل شیراز قشنگم و یه عکس مسیطور گرفتم که وایبش رو بسی دوست دارم :)
خب خب خب : خواب،ولگردیتواکسپلور،سریالدیدن؛بیداری تاخودصبح،مسافرت،باشگاه خداااافظ 🤭 اول مهرِ عزیزم پیشاپیش سلام :) امیدوارم که امسال مثل سال قبل نباشی و نباشم😂🤡