بعد از چندین ماااه برگشتممم
سلام عزیزای من🥲بعد از چندماه که رمزعبور رو فراموش کرده بودم برگشتم و خب خیلی حس خوبی دارم الان😂🥺
خاطرات گذشتم رو که میخونم خندم میگیره ؛ ناراحت میشم ؛ دلم میسوزه و .... اره! حس های مختلف یکباره بهم هجورم میارن🥲💔
چقدر خوشحالم از اینکه خاطراتمو مینوشتم:) جوری اون روز ها رو فراموش کردم که انگار نه انگار این روزا رو زندگی کردم👈👉
یادمه کل سال تحصیلیم هرروز و هر ثانیه فکر و ذهنم ازمون ورودی مدارس خاص و نمونه دولتی بود... بزرگترین رویام هم دیدن کلمه پذیرش
صد افسوس که ماه های اخر جا زدم :) دلم میگیره از اینکه نتونستم خودمو به رویایی که تو قلبم بود برسونم
ناراحت میشم از اینکه ارزوهام پرپر شد چرا؟ چون نمونه دولتی قبول نشدم و خانوادم با رفتنم به رشته تجربی مخالفت کردن
و تا ابد حسرت روپوش پزشکی و درس های زیست این رشته به دلم میمونه💔
از پدرم متنفرم ؛ اون تو این سال تحصیلی نمیدونست همچین ازمونایی وجود داره ! و وقتی هم با عدم پذیرش مواجه شدم با سرکوفت و تحقیر میگفتن تجربی میخوای بری چیکار!
هرگز هرگز هرگز نمیبخشمش
سهم من از اون فقط اسمش بود... که توی فرم ها اسمشو بنویسم :)
نیومدم اینجا خاطرات بدمو مرور کنم چون من یه دختر شادم دختری که همیشه صدای خنده هاش گوش فلک رو کر میکنه دختری که با شیطنت زندگی میکنه و با حرص خوردن های مادرش سر باوقار بودن و خانوم بودن جنگ و جدال داره😂😍
اره ♡ مهم نیست که نتونستم قبول بشم ؛ نتونستم مادرمو خوشحال کنم ؛ نتونستم برم رشته ای که بهش علاقه داشتم
مهم اینه که چه چیزهایی یادگرفتم؟ درسی که از تجربه های جدیدم یاد گرفتم چیا بود! اررره🥰🥰
راستی کلی رمان باحال دیگه خوندم😂یادش بخیر سارا همیشه سر این رمان خوندنای من میگفت تو رمانایی که دوست داریو معرفی کن تا ما بدونیم کدوما چرتن دیگه نخونیمشون😂😂اخ چقدر دلم برای بچه های کلاسمون ؛ مافیا بازی کردنا ؛ غیبت های بی پایان و استرس های زنگ ریاضی ؛ دلقک بازی های هلیا تنگ شده🥲🥲
لیست رمانا
تیمارستانی ها
طالع دریا
گناهکار
در همسایگی گودزیلا
سرنوشت تلخ و شیرین
شکنجه گر من
دلشوره
دانشجوهای شیطون
آشور
سفر به دیار عشق
زهار
و ....
راااستی ما این تابستون به کردستان هم رفتیییم😍که متاسفانه من بین راه مسموم شدم😐و سفرم به چخ رفت
وای خدایا شکرت کاربریم برگشششتتتت😂😍😍😭✨️💛